متولد 1285 خورشیدی در کرمان. از کودکی به موسیقی علاقمند شد. نخست به نواختن تار و سپس نزد میرزا رحیم کمانچه کش به فراگیری ویلن پرداخت. شش ماه نیز نزد رضا محجوبی تعلیم دید و در سال 1302 وارد مدرسه موسیقی وزیری شد. خالقی در محضر وزیری به آموختن شیوۀ صحیح ویولن نوازی و تئوری موسیقی مشغول شد و چندی بعد توفیق یافت به عنوان نوازندۀ ویلن در ارکستر مدرسه ایفای نقش نماید. وی به پیشنهاد وزیری همزمان به مطالعه کتاب های هارمونی ربر (Reber) و دبوا (Dubois) پرداخت و همچنین از راه نامه نگاری با دانشگاهی در پاریس، سازشناسی و هماهنگی را ادامه داد. پس از دو سال از آن مرکز به خالقی نوشتند که اگر به فرانسه برود و امتحان بدهد، گواهی نامه رشته های مذکور را دریافت خواهد کرد. ولی موجبات این سفر فراهم نشد و دیگر تلاش های پی گیر خالقی برای رفتن به اروپا و آمریکا و تحصیل موسیقی نیز به نتیجه ای نرسید.
خالقی پس از چند سال تحصیل در مدرسه موسیقی از شاگردی به مقام همکاری کلنل وزیری نایل آمد و از نوزده سالگی به تدریس ویلن و تئوری موسیقی پرداخت. وی به موازات فعالیت های هنری وارد دانشسرای عالی شد و در سال 1313 لیسانس ادبیات را دریافت نمود. خالقی در سال 1323 با همکاری تنی چند از هنرمندان موسیقی ایرانی، "انجمن موسیقی ملی" را تشکیل و کنسرت های متنوعی ترتیب داد و در سال 1328 با تلاشی خستگی ناپذیر "هنرستان موسیقی ملی" را بنیان نهاد.
او به مدد یک برنامه ریزی صحیح و منطقی و با تمام نیرو و توانی که داشت کمر به تربیت موسیقی دانان جوان بست و در زمانی نه چندان طولانی موفق شد چهرۀ والایی از موسیقی ملی و تحصیل کرده های آن معرفی کند. گروه کثیری از هنرمندان موسیقی معاصر ایران دانش آموختۀ همین هنرستان هستند و برای موفقیت بنیانگذار آن، شاهدی زنده اند... (منبع: ناصری، فریدون. تقلید در موسیقی یعنی سقوط/ مجله گردون شماره1)
روح الله خالقی تا سال 1338 ریاست هنرستان موسیقی ملی را به عهده داشت و پس از کناره گیری از این سمت، در رادیو به فعالیت های خود ادامه داد. رهبری ارکستر گلها، تهیه و اجرای دو برنامۀ "یادی از هنرمندان" و "ساز و سخن"، تنظیم آثار نغمه پردازان پیشین مانند: عارف قزوینی، علی اکبر شیدا و ... (برای ارکستر)، از جمله فعالیت های گستردۀ خالقی در سازمان رادیو بود. وی مدیریت مجله های چنگ و پیام نوین را نیز به عهده داشت.
فعالیت اصلی خالقی در موسیقی آهنگسازی بود. او در آهنگسازی از سبک استادش علینقی وزیری پیروی می کرد و آهنگ های خود را با هماهنگی برای ارکستر می نوشت. خالقی معتقد بود وزن در موسیقی ایرانی باعث تحرک است و از سوی دیگر اگر قطعۀ موسیقی به صورت چند صدایی نوشته شود حزن و اندوه و یکنواختی آن کاهش می یابد. خود او با مطالعه در آثار وزیری (پیشگام چندصدایی در موسیقی ایرانی) و تجربیات شخصی روش هایی برای هماهنگ کردن موسیقی ایرانی یافته بود و به کار می بست. نخستین کتاب اصول هارمونی نیز به کوشش او به زبان پارسی برگردان و منتشر شد (منبع: سپنتا، ساسان. چشم انداز موسیقی ایران، ص 238-236(
خالقی اظهار می داشت: "فن هماهنگی در موسیقی ما سابقه نداشته و این علم را اروپاییان پس از تجربیات بسیار از روی موازین علمی از طبیعت استخراج کرده و بر لطف و ملاحت موسیقی بسی افزوده اند و به طوری که تجربه شده است با توجه به ویژگی های موسیقی ما که اهل فن از آن بهره دارند کاملاً برای موسیقی ایرانی هم مناسب و مفید است...کار ما به مراتب مشکل تر از کسانی است که در کشورهای دیگر این فن را اعمال می کنند زیرا موسیقی هماهنگ در مغرب زمین صدها سال سابقه دارد ولی در کشور ما دوران آن بسیار کوتاه است و هنوز تودۀ ملت که سهل است، اشخاص تحصیل کرده نیز متوجه لطف این نکات نیستند. ما باید به تدریج از آنچه مطلوب و مطبوع تر است شروع کنیم و در بادی امر خود را تابع موسیقی دانان معاصر اروپا قرار ندهیم بلکه بیشتر باید از موسیقی دانان کلاسیک پیروی کنیم و در اثر گذشت زمان ذوق ها را راهنمایی و مردم را متوجه درک لذت نغمه های هماهنگ نماییم." (منبع: روشن روان، کامبیز. تولد ارکستر مضرابی/ مجله ادبستان شماره 47).
روح الله خالقی در بیست و یکم آبان ماه 1344 بر اثر بیماری زخم معده در یکی از بیمارستان های شهر سالزبورگ (اتریش) درگذشت (منبع: موسیقی دانان ایرانی، تألیف: پژمان اکبرزاده، انتشارات نوید شیراز، 1380).
آثار:
- سرودها: ای ایران (روی سرودۀ حسین گل گلاب)، سرود آذربادگان، سرود هنر،....
- آهنگهای باکلام: می ناب (شاعر: حافظ)، حالا چرا (شاعر: شهریار)، آه سحر (شاعر: فروغ بسطامی)، چنگ رودکی (شاعر: رودکی)، مستی عاشقان،.....
- آهنگهای بدون کلام: رنگارنگ 1 و 2، تعدادی رنگ و پیش درآمد، اتودهایی برای ویلن،....
- نگارش کتاب: سرگذشت موسیقی ایران (سه جلد)، نظری به موسیقی (دو جلد)، موسیقی ایران، آموزش ویلن.
- برگردان: هماهنگی موسیقی. این کتاب شامل اصول هماهنگی است و مأخذ آن کتابهای هارمونی ربر و دبوا و دورۀ هماهنگی مدرسه عمومی مکاتبه پاریس است. (منبع: مجله موسیقی، دوره اول، سال سوم، شماره 10 و 11، دی و بهمن 1320)